غزلی از سعدی

ساخت وبلاگ
تو این اوضاع و احوال قمر در عقرب که هر روزمون بدتر از دیروزه همه میگن باید کاری کنیم کارستان.کاری بزرگ مثل انقلاب یا اصلاحی اساسی یا مهاجرت به آنطرف کره زمین ولی در نهایت کاری که بیشتر مامیکنیم هیچ کاری نکردنه.با احترام به همه آنهایی که برای نجات ما درفکر کاری هستن کارستان، آیا واقعا ما اکثریت هیچ‌کار نکن به کل در گمراهی هستیم؟مولانا میگه کوشش بیهوده به از خفتگی‌. ولی چرا طبیعت خفتگی را بیشتر از کوشش بیهوده می‌پسنده و تو دوران سختی و بیچارگی نه‌تنها کارستان نمی کنه بلکه اغلب کاری که میکنه هیچ کاری نکردنه. درست مثل ما؟ادوارد ویلسون زیست‌شناسی که میشه اون را بنیانگذار طبیعت گرایی بدونیم، معتقده که همه رفتارهای موجودات زنده از یک حلزون گرفته تا ما آدمهای هوشمند، همه از یک چشمه آب میخوریم. چشمه ای با تجربه ی چند میلیارد سال موفقیت در بقا و زیستن و کدهای رفتاری طبیعت بیش از آنکه تو مغزهای طبیعت باشه، تو ژنهای این طبیعت چند میلیارد ساله هست.ما آدمهای تافته ی جدابافته، حاضر نیستیم از جانورانی که مغزشان یک هزارم ماست چیزی یاد بگیریم درحالی که اگه ماآدمها تنها دوصدهزارسال تجربه زیستن و زنده موندن در روی زمین را داریم، ‌مثلا حلزونها نیم میلیون سال بیش از ما تجربه زیستن دارن. پس شاید بتونیم از رفتار حلزونها هم چیزهایی بیاموزیم.لابد میپرسین حالا از بین این همه جانور چرا حلزون؟من ازسالهاپیش وقتی فهمیدم معمای حافظه با تحقیق روی نورونهای حلزون حل شده عاشق این موجودات لزج شدم. اون سال ها یک کتاب با عنوان صدای غذا خوردن یک حلزون وحشی را خوندم.کتاب، داستان واقعی همدم شدن یک خانم بیمار با یک حلزون هستش.فصلی از کتاب با بخشی از قصه هانس کریستین آندرسون از زبان یک حلزون آغاز میشه:خود را از جهان غزلی از سعدی...
ما را در سایت غزلی از سعدی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mohsenheydari259 بازدید : 8 تاريخ : دوشنبه 27 فروردين 1403 ساعت: 18:19

‍ اریک بارکر(Barker) یه کتاب شدیدا جذاب و علمی داره به اسم "این راهش نیست" که در اون فکت‌های تلخ براومده از معتبرترین پژوهش‌ها رو به صریح‌ترین شکل ممکن به تصویر میکشه.تو بخشی از کتاب، بارکر میپرسه؛ آیا واقعا آدمای شارلاتان، افراد موفقی هستند؟!، اگه آره چرا و پاسخ میده…متاسفانه باید گفت بله. به طرز عجیبی دنیا، دنیای بیرحماست و شواهد قوی علمی نشون میده؛ آدمایی که ابایی از ضایع کردن حق دیگری ندارن و با قصد و برنامه، تنها در پی منافع شخصی خودشون هستن، معمولا زودتر و سرراست‌تر به هدف‌هایی که تو سرشون دارن می‌رسن…طبق مطالعه جفری پفر شارلاتان‌ها خوب بلدن روی آدما تاثیر بذارن و از راه چاپلوسی،کارشون حسابی جلو میره.طبق مطالعه ترزا آمابیل در مقاله‌ی"بی‌نظیر اما بی‌رحم" مردم اونها رو قدرتمند تصور میکنن و در نهایت اونا خوب بلدن اون بخش از کارشون که درسته رو بولد کنن و باقی جاها رو بپوشونن…به ما یاد دادن که مثل آخر فیلم‌های دیزنی‌لند همیشه خوبی بر بدی پیروز میشه: ولی متاسفانه موارد زیادی هست که پژوهش‌گران بررسی کردن و دیدن اصلا این مدلی نیست. یکی از تحقیقات که صراحتا در عنوان اون نوشته شده که "بدی از خوبی قدرت‌مند‌تره" نشون میده‌:چیزای بد تاثیرگذارتر و موندگارتر از چیزای خوبه: احساسات بد، والدین بد، بازخوردهای بد نسبت به اون‌هایی که خوبن اثرات بیشتر و موندگارتری دارن و اطلاعات بد هم خیلی بیشتر و کامل‌تر از اطلاعات خوب بین آدما رد و بدل میشه…من چیز دیگه‌ای نمیتونم بگم جز اینکه نتایج یه مطالعه غیررسمی نشون داده که احتمال دزدیده شدن کتاب‌هایی که در زمینه مسائل اخلاقی هستن 25 درصد بیشتر از سایر کتاب‌های موجود تو کتاب‌فروشی‌هاست…تو بخش دوم بارکر می‌پرسه: خوب چرا آدمای شارلاتان افراد موفقی هس غزلی از سعدی...
ما را در سایت غزلی از سعدی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mohsenheydari259 بازدید : 30 تاريخ : يکشنبه 12 فروردين 1403 ساعت: 11:26

همه شب چشم شدم اشک شدم ریزش یک کوه شدم ،ناله ی جانسوز شدمدرطلب عشق تو بیمار شدمخاک نشین رخ زیبای تو دلدار شدمبه گدایی به در خانه ی تو بیدل و تبدار شدم دربدر کوچه و بازار شدم تاک شدم برسر هر دار شدمدر هوس روی تو بد نام شدمصحبت هر برزن و هر بام شدمجغد شبانگاه شدم ذرّه شدم ،آب شدم ،خاک شدم شُهره ی آفاق شدم مُرده و برباد شـدموای که من .........خاک شـــــــدم!! + نوشته شده در ۱۴۰۲/۱۲/۰۴ ساعت ۱۲:۲۸ ق.ظ توسط محسن حیدری  |  غزلی از سعدی...
ما را در سایت غزلی از سعدی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mohsenheydari259 بازدید : 28 تاريخ : يکشنبه 12 فروردين 1403 ساعت: 11:26

چند روز دیگه چهارشنبه سوری هستش‌.به قول شاعر:تق تق تق فش فشه فاصلمون کم بشههیزم و نفت و آتیش دوستت دارم خدایشسیب زمینی به سیخه عکس گلت به میخهغماتو بیار فوتش کن کینه داری شوتش کن.... می‌خوام یه خاطره از دوران بچگی تو چهارشنبه سوری بگم. از بچگی، با دوستام جمع می‌شدیم و قبل از چهارشنبه سوری نارنجک درست میکردیم. اون موقع هم مثل الان نبود که فقط دوتا سیگارت و کپسولی بزنن. همه تو کار نارنجک بودن. حالا من و دوستام نارنجک را با اکلیل سرنج درست میکردیم و بعضیا که خفن تر بودن، با اکلیل نقره.چند هفته قبل از مراسم، اکلیل را جدا و سرنج را جدا می‌خریدم و طبق فرمول قبلی قاطی می کردیم و ....حالا که به گذشته فکر میکنم، می‌بینم چقدر خدا منو دوست داشت که خودمو تو این راه ناقص نکردم. این نارنجک درست کردن هم تا وقتی ادامه دادم که یکی از بچه های همسایه(البته تو تیم ما نبود و تنها کار میکرد)، به خاطر درست کردن نارنجک دو تا چشمش را از دست داد و برای همیشه کور شد. متاسفانه چند سال بعد از کور شدنش خودکشی هم کرد. بگذریم...تقریبا 12 یا 13 ساله بودم که تو مدرسه بازاریابی کردم و از یکی از دوستام سفارش 10تا نارنجک را گرفتم. کلی ذوق و شوق داشتم که به اصطلاح یه بیزینس جدید راه انداختم و کلی میتونم پول دربیارم. چند روز قبل از چهارشنبه سوری که با دوستام نارنجک درست می کردیم، 10تا نارنجک را جدا کردم و داخل یه کیسه مشکی گذاشتم. قرار شد فرداش بعد از مدرسه برسونم به دستش و پول را نقد بگیرم. حالا جا برای نگهداری این نارنجک ها نداشتم. بعد از کلی فکر و مکان یابی ، تو بالا پشت بام خونمون، داخل یه لوله پولیکا که به دیوار وصل شده بود گذاشتم. حالا فردای اون روز بابام که مشغول کاری تو بالا پشت بام بود، اون کیسه مشکی را غزلی از سعدی...
ما را در سایت غزلی از سعدی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mohsenheydari259 بازدید : 28 تاريخ : يکشنبه 12 فروردين 1403 ساعت: 11:26